باور

خاطرات

سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۰۳

باور

۱۲۲ بازديد
زنگ زدم جواب داد واقعا چم شده؟من چي بسرم اومده؟من همون احسانم كه هر دختري من ميشناخت ميدونست گنجشك جاي قناري ميفروشم و نميتونن من بازي بدن؟من همون احسانم كه هر شب با يكي ميخوابيد و صبح با يكي ديگه صبحونه ميخورد؟وقتي تماس من جواب داد انگار اصلا هيچ اتفاقي نيفتاده انگار همه چيز خوب بوده از صبح انگار تو اين سه ساعت كه نبود و بهم دروغ گفت اصلا اتفاق نيفتاده كلا ريست شدم هه همه چي گل و بلبل شد دختر تو جادوگري بخدا با من چكار كردي كه ميدونم اسباب بازيتم اما دلم ميخواد تو فقط با من بازي كني واقعا دوست دارم اصلا دوست دارم بهت ببازم نميدونم چرا صدات انقد ارومم ميكنه انگار كل دردم تموم شده تو كي هستي عزيزم كي هستي؟!!!!!!!!!
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.